روشهاي آموزش انفرادي (individual instruction)
روشهاي آموزش انفرادي (individual instruction)
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 114 كيلو بايت |
تعداد صفحات | 60 |
دريافت فايل
روشهاي آموزش انفرادي (individual instruction)
بسياري از روانشناسان تربيتي و مربيان آموزشي اعتقاد دارند كه موقعيت يادگيري بايد چنان سازماندهي شود كه هر شاگرد بر اساس تواناييهاي خود به فعاليت و يادگيري بپردازد. براي نيل به چنين هدفي، روشهاي آموزش انفرادي، روشهاي بسيار مناسبي هستند؛ زيرا در اين نوع از روشها، شاگردان بر حسب تواناييشان پيش ميروند و معلم نيز وقت كمتري صرف تدريس و زمان بيشتري صرف رسيدگي به فرد فرد شاگردان ميكند. البته اولين و اساسيترين گام در راه تحقق چنين هدفي پذيرفتن مفهوم شاگرد محوري در طراحي و آموزش است. در بسياري از مواقع، دستيابي به هدفهاي آموزشي از طريق آموزش انفرادي بسيار آسانتر و امكانپذيرتر از روشهاي سنتي ديگر است، بويژه اگر روش آموزش انفرادي به طور صحيح بكار گرفته شود، روحيه استقلالطلبي شاگردان در اجراي طرحهاي كوچك و بزرگ تقويت ميشود. آموزش انفرادي، الزاماً به معناي آموزش يك نفر شاگرد توسط يك معلم با برنامه خاص نيست. آموزش انفرادي ممكن است به صورت گروهي نيز انجام گيرد. البته وقتي آموزش انفرادي به صورت گروهي طراحي ميشود، بهتر است گروهي از شاگردان كه داراي ويژگيهاي مشترك هستند، تحت آموزش قرار گيرند. روشهاي آموزش انفرادي از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشي عبارتند از:
- آموزش برنامهاي (PI)؛ (programmed instruction)
- آموزش به وسيلهٔ رايانه (CAI)؛ (computer assisted instruction)
- آموزش انفرادي تجويز شده (IPI)؛ (individually prescribed instruction)
- آموزش انفرادي هدايت شده (IGE)؛ (individually guided education)
تمام روشهاي فوق ريشه در آموزش برنامهاي دارند. اين روشها از زماني كه فنآوري توليد مواد آموزشي گسترش يافت، در نظامهاي آموزشي مطرح شدند.
هدفهاي آموزش انفرادي
همانگونه كه روشهاي سخنراني و بحث گروهي براي هدفهاي آموزشي خاصي مناسب هستند، در بسياري از مواقع لازم است شاگردان به تنهايي كار كنند، اما اين مواقع چه زمانهايي هستند؟ يا در چه مواقعي شاگرد را ميتوان در اجراي فعاليتهاي آموزشي با مجموعهاي از مطالب چاپ شده يا آموزش برنامهاي تنها گذاشت؟ پاسخ به چنين سؤالهايي احتياج به شناخت هدفهاي آموزشي و تحليل آنها دارد، ولي اينكه آموزش انفرادي چه هدفهايي را دنبال ميكند، به شرح ذيل است:
رعايت تفاوتهاي فردي
انفرادي كردن آموزش يكي از پديدههاي مهم سالهاي اخير نظامهاي آموزشي است. بارها معلمان و مربيان آموزشي نسبت به ميزان كارآيي روشهاي سنتي ترديد كرده و عدم رضايت خود را ابراز داشتهاند. اين عدم رضايت تا حدودي ناشي از تفاوتهاي فردي موجود بين شاگردان بوده است. تفاوتهاي فردي، حداقل از دهه ۱۹۲۰، مورد توجه بسياري از صاحبنظران تربيتي واقع شده است؛ زيرا در اين سالها بود كه با اجراي آزمونهاي مختلف، به ميزان اختلاف بهرهٔ هوشي شاگردان پي بردند. طبيعي است كه تفاوتهاي فردي كار معلم و مربي را در روشهاي سنتي و معمول بسيار پيچيده و مشكل ميسازد. تفاوتهاي فردي، روش سخنراني و حتي روش بحث گروهي را كه در آن يك موضوع واحد با يك روش خاص براي همه اجرا ميشود، آشكارا زير سؤال برده است. اگر در كلاس تفاوتهاي فردي در نظر گرفته نشود، خستگي، انزجار و تنفر از فعاليتهاي آموزشي تقويت خواهد شد. راهحل طبيعي چنين مشكلي به كارگيري روشهاي آموزش انفرادي يا طبقهبندي شاگردان بر اساس تواناييها است. البته بايد توجه داشت كه تكنيكهاي آموزش انفرادي به صورت گروهبندي ميتواند مشكل ويژگيهاي ثابت شاگردان را حل كند، ولي هرگز قادر به حل مشكل ويژگيهاي متغير آنان نيست؛ مثلاً چه بسا شاگردان در يك موضوع خاص، استعدادي يكسان، ولي قدرت درك و دريافت متفاوتي داشته باشند و ممكن است پاسخ به يك شاگرد، براي شاگرد ديگر حتي در يك گروه همسنخ ارضا كننده نباشد.
رشد استقلال در عمل و يادگيري
گذشته از اينكه در آموزش انفرادي، شاگردان ميتوانند با توجه به استعداد خود به هدفهاي آموزشي دست يابند، روش آموختن مستقل را نيز ياد ميگيرند؛ يعني در روش آموزش انفرادي، شاگردان ياد ميگيرند كه چگونه ياد بگيرند و اين خود يكي از هدفهاي مهم آموزشي است؛ زيرا شاگردان بايد قادر باشند پس از ترك مدرسه يادگيري را ادامه دهند.
عادت به مطالعه
معمولاً معلمان و شاگردان انتظار دارند كه قوتي در مدرسه يا منزل به تنهايي كار ميكنند، بيشتر ياد بگيرند. اين هدف معمولاً از طريق آموزش انفرادي تحقق مييابد و شاگردان با اين روش معلومات زيادتري كسب ميكنند. كسب معلومات بيشتر رضايت از فعاليتهاي آموزشي را فراهم ميكند و بر اثر ادامه فعاليت، شاگرد به مطالعه عادت ميكند و استمرار اين عمل، عادت به مطالعه را در او تقويت خواهد كرد.
ايجاد مهارت در مطالعه
معلم ميتواند با ارائه روشهاي صحيح، بر مهارت شاگردان به هنگام مطالعه بيفزايد. رابينسون (Robinson) در سال ۱۹۷۰ در اين زمينه، روش مطالعه (SQ3R (survey، question، read، recite، review را پيشنهاد كرده است. مراحل اين روش عبارت است از:
الف- مطالعهٔ اجمالي؛ يعني مطالعهٔ عناوين و يادآوري اطلاعات گذشته.
ب- سؤال (ايجاد سؤالهايي در ذهن)؛ يعني برگرداندن عناوين كتاب به سؤالهايي كه احتمالاً پاسخ آنها بايد داده شود.
ج- مطالعه (خواندن)؛ يعني قرائت دقيق متن براي يافتن پاسخ سؤالات.
د- از بر خواندن؛ يعني تلاش براي يافتن پاسخهاي دقيقتر سؤالات، بدون استفاده از كتاب.
هـ- بازنگري؛ يعني مرور يادداشتها و به ياد آوردن نكات مهم.
مطالعه خود هدايتشده و مستقل
معلم ممكن است تكليفي به فراگير واگذار كند كه انجام دادن آن روزها يا هفتهها به طور بينجامد. او ممكن است شاگرد را براي انجام دادن اين كار از حضور در كلاس رسمي معاف كند. اين نوع آموزش زمينه را براي مطالعه خود هدايتشده و مستقل فراهم ميسازد. محققان با توجه به مشاهدهٔ ۱۵۰ نمونه از شاگردان دريافتهاند كه هرگاه هدفهاي فعاليتهاي آموزشي براي شاگردان باارزش باشد، يادگيري بارزتر ميشود و شاگردان كار را منظمتر انجام ميدهند. به علاوه، آنان به استفاده از منابع تشويق ميشوند و در نتيجه، ماحصل يادگيري بهتر و بيشتر از آن چيزي خواهد بود كه شاگردان توانايياش را داشتند. (.pp. 518 - 519 ؛Gage، N.L. ans David Berliner – 1979) براي مطالعه مستقل، معلمان اغلب بايد چند نكته را براي شاگردان روشن كنند:
الف- موضوع آموزش.
ب- روشي كه شاگردان ميتوانند اطلاعات يا مهارت لازم را به دست آورند.
ج- منابع مورد استفاده.
د- مراحل انجام دادن كار در اجرا.
هـ- زمان مورد نيا.
و- روش ارزشيابي كار.
طرح كلر و سطوح مختلف آن
در سال ۱۹۶۸، مقالهاي هيجانانگيز در زمينه آموزش انفرادي توسط اف.اس. كلر انتشار يافت. اين مقاله براي آموزش فردي در دانشكدهها و دانشگاهها يك تجديد حيات بود. تا سال ۱۹۷۵، حدود ۲۰۰۰ واحد درسي بر اساس طرح كلر سازماندهي شد. طرح كلر يك واحد درسي را به ۱۵ الي ۳۰ بخش تقسيم ميكند. شاگرد هر بخش را مطالعه ميكند و سپس امتحاني در آن زمينه ميدهد و در صورت موفقيت در امتحان، بخش بعدي را ادامه ميدهد. اساس كار در طرح كلر عبارت است از:
پيشرفت بر اساس توان فردي
يادگيري تا حد تسلط
تدريس خصوصي
راهنمايي
تكنيكها و روشهاي مكمل همراه با آموزش سنتي
پيشرفت بر اساس توان فردي
شاگرد ميتواند بخشها را با توجه به توان خود و زماني كه در اختيار دارد، مطالعه كند. هر وقت احساس كرد كه مطالب آن بخش را ياد گرفته است، آمادگي خود را براي امتحان اعلام ميدارد. امتياز اين روش اين است كه پيشرفت و درجهٔ يادگيري شاگرد هيچ ارتباطي با كار ساير همكلاس آنان ندارد و هركس بر اساس تواناييهاي خود در مطالعه و يادگيري پيشرفت ميكند.
يادگيري تا حد تسلط
تا وقتي كه شاگرد بخش مورد نظر را تا حد تسلط ياد نگرفته باشد، نميتواند مطالب جديد را شروع كند. در ضمن، هيچ مجازاتي براي عدم موفقيت او وجود ندارد. لازمهٔ اين روش اين است كه آزمونهاي همتراز ساخته شود؛ زيرا امكان تجديد امتحان وجود دارد. در اين روش، شاگرد آنقدر به مطالعه و امتحان ادامه ميدهد تا در يادگيري به سطح قابل قبولي برسد. معيار قابل قبول معمولاً ۸۰ الي ۹۰ درصد پاسخ صحيح است.
تدريس خصوصي
بسياري از شاگردان پيشرفته قادرند در زمينههاي مختلف، مانند حل مسائل، صحبت كردن درباره موضوع، نشان دادن كاربرد نكات خاص و تشويق و حمايت، به شاگردان مبتدي كمك كنند.
راهنمايي
راهنماي مطالعه هدف واحدهاي مختلف را بيان ميكند و پيشنهادهايي را براي مطالعه ارائه ميدهند. بعلاوه، او به منابع قابل دسترسي اشاره ميكند، تجارب و طرحهاي ممكن را شرح ميدهد و نمونه آزمون فراهم ميكند.
تكنيكها و روشهاي مكمل همراه با آموزش سنتي
سخنرانيها، فيلمها، تلويزيون، فيلم استريپ، كنفرانسها و غيره ممكن است براي تحريك و تشريح مطالب آموزشي طراحي شوند، اما به اندازهٔ روشهاي سنتي بكار نميروند. حضور شاگرد در اينگونه برنامهها داوطلبانه است.
يادگيري تا حد تسلط (انفرادي) (mastery learning)
يكي از فنون موفقيتآميز در امر يادگيري روش يادگيري تا حد تسلط است. چنانكه قبلاً در طرح كلر اشاره شد، شاگرد قبل از اينكه به پيشرفت خود ادامه دهد، بايد محتواي آموزشي را تا حد تسلط ياد گرفته باشد. نظريه يادگيري در حد تسلط، توسط بلوم در سال ۱۹۶۸ و بلاك (Block) در سال ۱۹۷۱ مطرح شد. بر اساس اين نظريه، يادگيري و پيشرفت تحصيلي فراگيران به طور وسيعي به زمان يادگيري بستگي دارد (۱۹۶۳)، (كارول – Carroll). به عقيده كارول، شاخص اصلي استعداد تحصيلي شاگردان زمان است. بر اساس نظريه او، ميزان يادگيري افراد طبق اين فرمول محاسبه ميشود:
(زمان مورد نياز براي يادگيري/ زمان منظور شده براي يادگيري) F = ميزان يادگيري
معلمان در كلاسهاي معمولي براي آموختن يك واحد درسي، زمان را محدود ميكنند. آنان زماني را كه تك تك شاگردان براي يادگيري نياز دارند، در اختيار آنان قرار نميدهند و زمان يكساني را براي همه در نظر ميگيرند. اين امر سبب ميشود كه شاگردان ضعيف نمرات پاييني در امتحان پيشرفت تحصيلي كسب كنند و برعكس، شاگردان قوي در چنين امتحاناتي به نمرههاي ۸۰ و ۹۰ و حتي گاهي ۱۰۰ درصد دست يابند؛ زيرا آنان براي تسلط و يادگيري كامل، زمان كافي و حتي وقت بيشتري را در اختيار دارند. البته كيفيت تدريس نيز بسيار مهم است. اگر سطح كيفيت تدريس بالا نباشد، شاگردان به وقت بيشتري نياز خواهند داشت و اگر روش تدريس مطلوب و عالي باشد، براي يادگيري تا حد تسلط، وقت كمتري نياز خواهند داشت. داشتن انگيزه نيز در تداوم و اتمام فعاليتهاي آموزشي نقش مؤثري دارد. استعداد و توانايي شاگرد نيز در مدل كارول فراموش نشده است؛ زيرا چنانچه شاگرد داراي استعدادي ضعيف باشد يا نتواند درس را بفهمد يا در خواندن آن ضعيف باشد، براي يادگيري در حد تسلط به وقت بيشتري نيازمند است؛ بنابراين، ميزان يادگيري به عوامل ياد شده مربوط است كه در فرمول زير نيز ميتوان ديد:
(a/h) ٭ F = ميزان يادگيري
انگيزش ٭ زمان منظور شده براي يادگيري= a
توانايي فهم آموزش ٭ كيفيت تدريس ٭ زمان مورد نياز براي يادگيري= h
بلوم و ديگران با طرح اين نظريه و با عنايت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگيزش، كيفيت تدريس و توانايي فهم تدريس، يادگيري و پيشرفت تحصيلي شاگردان را افزايش دادهاند. بلوم معتقد بود كه فقط ۵ الي ۱۰ درصد از شاگردان يك كلاس نميتوانند با وجود وقت كافي، نمره الف يا ب بدست آورند. به عقيده او، مهارت يادگيري در حد تسلط بر مفهوم خود شاگردان اثر ميگذارد. در اين روش، شاگردان به كفايت و ارزش خود پي ميبرند و اطمينان حاصل ميكنند كه داراي زمينههاي موفقيت هستند. شناخت مهارتهاي عمومي باعث تجديد قوا و ايجاد اعتماد و اطمينان از خود در شاگردان ميشود و اين عمل براي سلامت روحي شاگردان بسيار مؤثر است. بنابراين، يادگيري در حد تسلط يكي از قويترين منابع سلامت روحي است و اگر شاگردان با اين روش آموزش ببينند، كمتر به روشهاي درماني و كمكدرماني نياز خواهند داشت.
روش يادگيري تا حد تسلط ارزش روشهاي تدريس خصوصي را بخوبي نشان ميدهد. اين روش ثابت ميكند كه آموزش يك فرد به فرد ديگر باعث سازگاري و تطابق بيشتر فعاليتهاي آموزشي با نيازهاي شاگرد ميشود و معلم سعي ميكند روشهاي آموزشي خود را بر اساس تفاوتهاي فردي تنظيم كند. تشكيل جلسات با گروههاي كوچك، كتابهاي درسي جنبي، تدريس برنامهاي و بازيها و آموزش خصوصي، شاگرد را در درك مفاهيم آموزشي بسيار كمك ميكند. شباهت روش يادگيري تا حد تسلط با طرح كلر در اين است كه هر دو به تدريس خصوصي و ساير روشهاي آموزش فردي و مستقل توجه خاص دارند و اينگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدريس، با روشهاي سنتي كاملاً متفاوت ميدانند.
تدريس خصوصي (انفرادي) (tutoring)
يكي ديگر از انواع روشهاي آموزش انفرادي روش تدريس خصوصي است. اين روش را ميتوان در تمام سطوح تحصيلي بكار گرفت. اساس كار در اين نوع آموزش توجه به زمينهها، علايق و تواناييهاي شخصي شاگردان است و شاگرد فردي است كه معمولاً نميتواند در آموزشهاي گروهي چندان موفقيتي كسب كند.
در اكثر برنامههاي آموزشي، به جاي استفاده از معلم، معمولاً از شاگردان استفاده ميشود. در اين حالت، معلم خصوصي معلم متخصص و با مهارتي نيست، بلكه تنها ممكن است نسبت به شاگردان، چند سال تجربه آموزشي بيشتري داشته باشد يا ممكن است بزرگسالي باشد كه قبل از دريافت برنامه، هيچگونه آموزش خاصي در زمينه تعليم و تربيت نديده باشد. در اين حالت، هدف از آموزش علاوه بر كمك به شاگرد، كمك به ياددهنده نيز هست؛ زيرا با فعاليتهاي تدريس در آموزش خصوصي، پارهاي از مهارتهاي معلم نيز تقويت ميشود. به هرحال، در تدريس خصوصي، معلم بايد به يك مجموعه عوامل تقويتكننده مثبت مجهز باشد. در اين روش، اكثر شاگردان تجربه تخلي از شكست در ذهن دارند و اگر آموزش آنان نتيجهبخش نباشد، تجربه ناموفق ديگري به تجربيات قبلي آنان افزوده خواهد شد و ممكن است اعتماد بهنفس خود را در پيشرفت تحصيلي از دست بدهند؛ بنابراين، معلم بايد با محترم شمردن و ارزش قائل شدن براي شاگرد، محيط آموزشي صميمي و گرمي به وجود آورد و نبايد شاگرد خصوصي خود را با ساير شاگردان مقايسه كند، بلكه بايد پيشرفت كارش را با كارهاي گذشتهاش مقايسه كند و اگر پيشرفت تحصيلي او حتي از حد معمول پايينتر باشد، ولي نسبت به گذشتهاش بيشتر شده باشد، بايد مورد تشويق قرار گيرد. جلسات آموزشي بايد به اندازه كافي كوتاهمدت باشد تا شاگرد از آموزش خسته و بيزار و يا متنفر شود.
محيط آموزشي بايد راحت، همراه با تفريح و مناسب با سن و وضعيت تحصيلي فرد سازماندهي شود. معلم بايد سعي كند كه رابطهٔ خود را با شاگرد دلپذير و مثبت سازد. اكثر معلمان در فعاليتهاي آموزشي براي تشويق شاگردان خود به آنان ميگويند كه مباحث و تكاليف ارائه شده آسان است، نگران نشويد، اما توصيه ميشود به شاگرد گفته نشود كه وظايف محوله آسان است، بلكه گفته شود وظيفه يا مسأله داده شده نسبتاً مشكل، اما عملي است. در اين صورت، اگر شاگرد موفق شود، اعتماد بهنفس پيدا ميكند و تأثير پاداش بيشتر ميشود و اگر احياناً شكست بخورد، اعتماد بهنفس خود را از دست نخواهد داد.
آموزش برنامهاي (PI)
در سال ۱۹۵۴، در زمينهٔ آموزش، نظريهٔ جديد و نويدبخشي پديد آمد. اسكينر در يك مقاله معروف با عنوان علم يادگيري و هنر تدريس، بيماريهاي موجود تدريس و يادگيري را در مدارس تحليل كرد و راه درمان آن را پيشنهاد نمود. اسكينر در آزمايش با موشها و كبوترهايش به يافتههاي جديدي دست يافته بود و بر اساس همين يافتهها بود كه آموزش برنامهاي را پيشنهاد كرد.
آموزش برنامهاي يك نظام آموزش انفرادي است كه كوشش ميكند يادگيري را با نيازهاي شاگردان هماهنگ سازد. اين روش بر اساس مجموعهاي از هدفهاي رفتاري پيريزي شده است و در واقع، كاربردي است از روانشناسي يادگير در تدريس. در اين روش، مواد آموزشي به واحدهايي كوچك تقسيم ميشود كه چارچوب يا گام (frame) ناميده ميشود. در هر گام، تكليفي مشخص شده است كه بايد از طريق انجام دادن آن به هدف رفتاري آن چارچوب دست يافت. اين گامها بر اساس دانش قبلي شاگرد تنظيم شده است، بهطوري كه هر گام معلومات جديدي به معلومات قبلي شاگرد اضافه ميكند. گامها و مراحل آن بايد به گونهاي برنامهريزي شوند كه شاگرد را به هدفهاي نهايي نزديك كنند. محاسن آموزش برنامهاي را در چند زمينه ميتوانيم مورد توجه قرار دهيم:
اولاً، در هر نوبت، توجه شاگرد بر مقدار كمي از مطالب مورد يادگيري متمركز ميشود؛ ثانياً، با فعال شدن شاگرد در پاسخگويي به هر سؤال، يادگيري تسهيل ميشود؛ ثالثاً، شاگرد با دريافت فوري (بازخورد) تقويت ميشود يا ميتواند اشتباهات خود را اصلاح كند؛ سرانجام، در چنين روشي، شاگرد بر اساس توانايي و آهنگ يادگيري خود به جلو ميرود. به منظور تهيه محتواي آموزش برنامهاي، ابتدا بايد هدفهاي يادگيري به طور دقيق و صريح، تعريف و سپس در قالب مجموعهاي از تكاليف مرتبط به هم، تقسيم شوند. ارتباط گامها بايد بر پايهٔ ساخت طبقهبندي هدفهاي يادگيري انجام گيرد. از نظر تنظيم مطالب، آموزش برنامهاي را ميتوان به دو صورت خطي (linear program) يا شاخهاي (branching program) عرضه كرد.
آموزش برنامهاي خطي
در آموزش برنامهاي خطي، گامهاي مربوط به يك برنامه به صورت خطي به دنبال هم قرار ميگيرند و شاگرد بايد تمام گامها را مطالعه كند و قدم به قدم پيش برود و مطالعه و فهم يك گام مستلزم يادگيري تمام مطالب گنجانيده شده در كليه گامهايي است كه پيش از آن قرار گرفتهاند.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]