بررسي نقش رسانههاي جمعي (با تاكيد بر تلويزيون) در الگوپذيري و رفتار كودكان
بررسي نقش رسانههاي جمعي (با تاكيد بر تلويزيون) در الگوپذيري و رفتار كودكان
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 230 كيلو بايت |
تعداد صفحات | 165 |
دريافت فايل
بررسي نقش رسانههاي جمعي (با تاكيد بر تلويزيون) در الگوپذيري و رفتار كودكان
پيشگفتار:
تحقيق حاضر با عنوان "بررسي نقش رسانههاي جمعي(با تاكيد بر تلويزيون) در الگوپذيري و رفتار كودكان " سعي دارد، تاثيرات مثبت وپيامدهاي منفي وابستگي كودكان به تلويزيون را مورد بررسي قرار دهد. در راستاي رسيدن به هدف مذكور ابتدا مباني نظري تحقيق در مورد تاريخچه پيدايش رسانههاي گروهي و به خصوص تلويزيون مطرح شده، سپس انواع كاركردهاي تلويزيون، وظايف رسانه به عنوان يك وسيله ارتباطي مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است.در فصل دوم تحقيق مقدارزماني كه كودكان در شرايط مختلف سني صرف تماشاي تلويزيون ميكنند،آغاز سن تماشاي تلويزيون، دلايل تماشاي تلويزيون توسط كودكان و انتظاراتي كه كودكان و والدين آنها از تلويزيون دارند مورد بررسي قرار ميگيرد. لازم به ذكر است آمار و ارقام مربوط به اين فصل از تحقيق، در مورد جامعه آمريكا و بر اساس اطلاعات كتاب " تلويزيون در زندگي كودكان ما نوشته ويلبر شرام و ديگران، ترجمه محمود حقيقت كاشاني ميباشد. اميد است با عنايتي كه مسئولين تعليم وتربيت ايران اسلامي به الگو گيري كودكان اين مرز و بوم از رسانههاي گروهي و به ويژه رسانههاي تصويري دارند، زمينه انجام اين چنين پژوهشهاي گسترده اي در سيستم آموزش و پرورش كشور مانيز فراهم گردد كه اين مهم حمايت همه جانبه مسئولين امر را ميطلبد.
فصل سوم با عنوان جهان جديد تلويزون مسايلي از جمله سن شروع تماشاي تلويزيون و شرايط زماني و انواع موضوعاتي كه مورد توجه كودكان با توجه به شرايط سني و جنسي و همچنين تواناييهاي ذهني آنها است مورد بررسي قرار گرفته است.
فصل چهارم مربوط به نحوه و ميزان يادگيري كودكان از اين رسانه و عوامل تاثير گذار بر اين مساله است.
در فصل پنجم تحقيق، تاثيرات روحي، رواني و جسمي تلويزيون بر كودكان مورد تحليل و بررسي قرار گرفته و در نهايت در فصل ششم به رسانه جديد " اينترنت "و رابطه آن با مسئله يادگيري و الگو پذيري كودكان و انواع خطراتي كه اين رسانه براي كودكان دارد اشاره شده است.
مقدمه:
كودكان ما امروزه در خانه اي پا به دنيا ميگذارند كه تلويزيون در آن به طور ميانگين هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا ديگر بيش از آنكه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنويم اين تلويزيون است كه داستانهاي مربوط به انسانها، زندگي و ارزشهاي آن را براي ما بيان ميكند.
تلويزيون، امروزه به عنوان عمومي ترين و پرمخاطب ترين رسانه جمعي، سهم عمده اي در آموزش و تأثيرگذاري مستقيم و غير مستقيم بر فرهنگ و روح و روان جمعي دارد.
تاثير پذيري اكثريت خاموش جامعه از تلويزيون و برنامههاي ماهواره اي تلويزيوني بسياري از اوقات كشورهاي جهان سوم را با بحران فرهنگي روبرو كرده است.
تلويزيون هر روز بر ما تسلط بيشتري مييابد و ما بايستي نگران آثار مخرب برنامههاي تلويزيوني براي كودكان و خانوادههاي خود باشيم. اين حق ماست و ميبايستي عكس العمل نشان دهيم. اگر چه تلويزيون في نفسه مطرود نيست اما برنامههاي تلويزيوني در مجموع زيانبار بوده اند. در غرب به نوعي و در شرق به شكلي ديگر خطر برنامههاي مخرب و منحط تلويزيوني احساس ميشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلويزيون تربيت ميكنيم وقتي ميخواهيم آنان را ساكت كنيم براي آنان تلويزيون روشن ميكنيم و يا آنان را به تماشاي برناههايي كه خودمان هم نمي دانيم چه هستند دعوت ميكنيم. خودمان هم متاسفانه عادت كرده ايم به آنچه پخش ميشود فقط خيره شويم و نگاه كنيم. بشر با توليد نيازمند به شناخت دنياي اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحيه مدني ميتواند به صورتي سالم و سازنده انجام گيرد اما به نظر ميرسد تلويزيون يك مانع اصلي بر سر راه رسيدن به دنياي بهتر است پس ما بايستي از آثار سوء اين جعبه جادويي آگاه شويم و در ارتباط با تلويزيون مسؤوليت خود را بپذيريم.
«تلويزيوني كه ميتواند داراي اثرات كاملاً مخرب باشد ميتواند به صورت ابزار مفيدي نيز در خدمت تعليم و تربيت درآيد تلويزيون ميتواند چنين باشد ولي خيلي غير محتمل است كه چنين بشود.»
ساخت برنامههاي با ارزش وقت بيشتر و تخصص بالاتري لازم دارد اما افرادي كه بتوانند براي مدت زمان پخش برنامههاي بد بسازند زياد هستند و اين مسأله را حل ميكند.
نمي توان كودكان را براي زماني كه در مقابل صفحه تلويزيون صرف ميكنند سرزنش كرد و اينكه آنها تقصيري ندارند كه از طريق تلويزيون اطلاعات دگرگون شده را دريافت ميدارند.
جان كندري ميگويد: قرار نيست كه تلويزيون از بين برود از سويي خيلي كم احتمال دارد كه تلويزيون فضاي مناسبي را براي اجتماعي كردن كودكان ايجاد كند.»
در گذشته كودكان ناظر فعاليت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طي يك نسل به آنان آموخته بود الگويي براي نسل آينده ميشد اما اكنون بايد دريابيم كه كودكان از محيط اطراف خود چه چيزهايي را فرا ميگيرند؟ عواملي كه محيط اطراف آنان را ميسازد چه نام دارد؟ و تلويزيون به عنوان يكي از اين عوامل چه ميكند و چه بايد بكند؟
در كتاب تلويزيون خطري براي دموكراسي زير عنوان « چرا بچهها تلويزيون تماشا ميكنند؟» آمده است كه : انگيزه كودكان از نشستن در پاي تلويزيون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان براي سرگرمي به تماشاي تلويزيون ميپردازند ولي كودكان ضمن اينكه طالب سرگرمي هستند غالباً براي فهميدن دنياي اطراف به تلويزيون مينگرند. بزرگترها معمولاً اهميت كمتري براي تلويزيون قايل هستند و به آن با يك ساده باوري آگاهانه نگاه ميكنند». تبليغات تلويزيوني روي شخصيت كودكان، باورهاي كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر ميافتد. معمولاً كودكان از دو سالگي تماشاي فيلمهاي كارتوني را شروع و تقريباً در 6 سالگي به تماشاي تلويزيون عادت ميكنند. يعني قبل از اينكه به مدرسه بروند با تلويزيون دوست ميشوند.
به نظر ميرسد ورود تلويزيون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمي پايان بخشيده است يا داراي اين چنين قدرتي است زيرا امروزه دانش آموزان در حالي قدم به مدرسه ميگذارند كه به شدت از تكنيك تلويزيون و اثرات رواني آن متأثر شده اند و در حالي كه مكانيسم تصويري و بصري تلويزيون ريشه در اعماق آنان دوانده است با سيستم كتاب و حروف چاپي وارد يك نزاع دروني و رواني ميشوند اين درگيري قربانيان زيادي را ميطلبد. كودكان و دانش آموزان كه نمي توانند و يا نمي خواهند از طريق قرائت آموزش ببينند و يا اصولاً توانايي خواندن را ندارند نوآموزاني كه قادر به درك تسلسل منطقي حتي يك پاراگراف نيستند و نمي توانند افكار خود را برروي چند جمله مكتوب متمركز كنند ديگر قادر نيستند بيش از چند دقيقه به بيان شفاهي معلم ويا يك سخنراني توجه كنند و ارتباط منطقي جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و يا حتي فراگيرند.»
كودكان بر خلاف بزرگسالان كه با ديگر رسانهها ارتباط دارند بيشتر با تلويزيون در ارتباط هستند. به عقيده پژوهشگران علت علاقه كودكان به تلويزيون اين است كه به آنان امكان ميدهد تا در ماجراهاي پشت پرده زندگي كودكانه خود رسوخ كنند و دنيا و مردم را بهتر بشناسند. وقتي كودكان ما به دنيا ميآيند بايد كار دشواري را انجام دهند و آن انطباق پذيري به شكل صحيح روشن ميشود و برآنان است كه كودكان را براي وظايف آينده آماده كنند اما وقتي ديگر كسي به كودكان كمك نمي كند كه دنيا را بشناسد آنان دست به دامان تلويزيون ميشوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اينكه دنياي وسيع اطراف را به كودك بياموزند از دست داده اند و از سويي تلويزيوني براي كودكان دست يافتني ترين دريچه به دنياي افراد بالغ است. پس تلويزيون به كودك يك تصوير يا خيال دگرگونه ارائه ميدهد زيرا در تلويزيون بيننده بيشتر از آنچه ميبيند تأثير ميپذيرد و اين نگراني در مورد كودكان كه بزرگ ميشوند وجود دارد.
فصل اول: مباني نظري تحقيق
تا زماني كه چارچوب نظري هر موضوع علمي مورد توجه و بررسي قرار نگيرد، فرايند پيشبرد تدريجي اهداف آن نيز داراي ابهام است. بدين منظور در اين فصل مساله تحقيق و ضرورت و اهميت آن و همچنين اهداف و روش تحقيق و روش گرداوري اطلاعات مطرح خواهد شد.
بيان مساله واهميت موضوع تحقيق:
نتايج نظرسنجي درخصوص بررسي ميزان استفاده كودكان و نوجوانان از رسانهها كه به تازگي در مركز تحقيقات صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران انجام شده است، نشان ميدهد 9/99 درصد كودكان و نوجوانان به تلويزيون دسترسي دارند و اين گروه در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 دقيقه تلويزيون تماشا ميكنند.
كودكان و نوجوانان از بين شبكههاي تلويزيوني، بيشتر برنامههاي شبكه پنج (44 درصد) و سه سيما (42 درصد) را تماشا ميكنند. همچنين 52 درصد از اين گروه به راديو دسترسي دارند كه 32 درصد شنوندگان كودك و نوجوان به شبكه پيام گوش ميدهند.
گفتني است 33 درصد كودكان، به ماهواره دسترسي دارند و 82 درصد بينندگان اين گروه برنامههاي ماهواره اي، شبكههاي فارسي زبان را تماشا ميكنند. 81 درصد كودكان و نوجوانان به دستگاههاي صوتي و تصويري مانند VHS،VCD، DVD، 57درصد به رايانه و 49 درصد به دستگاههايي مانند ميكرو، پلي استيشن، سگا و... دسترسي دارند.
شايان ذكر است عمده ترين ژانر مورد علاقه كودكان و نوجوانان در فيلمهاي ويدئويي مهيج و ترسناك (21 درصد) است.
نظرسنجي اخير دربردارنده آماري نو و در عين حال نگران كننده است. به نظر ميرسد با رشد چشمگير ضريب نفوذ رسانهها در خانوارهاي ايراني، به شكل قابل توجهي شاهد تغيير الگوي تماشا و سليقه مخاطبين كودك و نوجوان هستيم.
نگارنده نيك به ياد دارد كه در سالهاي نه چندان دور، پربيننده ترين برنامههاي سيما در حوزه مخاطبان كودك و نوجوان، انيميشنهاي دوبعدي و دلنشين عمدتا ژاپني بود و ساعات اوج شنيدن راديو توسط همين گروه مخاطبين، هنگام پخش سلام كوچولو بود و شب بخير كوچولو».اما نظرسنجي اخير بيانگر اين نكته است كه پربيننده ترين شبكههايي راديويي و تلويزيوني نزد كودكان، يعني شبكههايي مثل شبكه سه سيما و راديو پيام، اتفاقا شبكههايي هستند كه نه گروه برنامه سازي خاص كودكان در آنها فعال است و نه هيچ برنامه اي براي اين مخاطبان دارد.
نفوذ بلاشك ماهوارهها و انواع دستگاههاي نمايش فيلم خانگي به همراه سيل انبوه فيلمهاي رنگارنگ در دسترس اين مخاطبان، اندك كورسوي چراغ برنامههاي كودك و نوجوان راديو و تلويزيون ملي را هم به قهقرا ميبرد. www.kayhannews.ir
لذا انتشار نتايج اين نظرسنجي، به عنوان سندي قابل تأمل درباره ميزان و نحوه استفاده كودكان و نوجوانان از انواع رسانههاي ديداري و شنيداري، ميتواند محرك و انگيزه خوبي براي نظريه پردازان و تحليل گران رسانه اي باشد تا با بررسي وضعيت كنوني و پس از آن ريشه يابي موضوع بحث، به طرح ساختارهاي مدون و بديع الگوسازي رسانه اي بپردازند. فراموش نكنيم نيمي از اقبال ابررسانهها از جهت توليد برنامههايي همسو و مطابق طبع مخاطبان خود است؛ اما كدام طبع؟! طبع و تمايلي كه رسانه، طي فرآيند حساب شده سليقه سازي، مخاطبان خود را به نحو شايسته و مطلوب سياستهاي خود، همسو كرده است. سليقه ذاتي مخاطب او را پاي اين رسانهها نمي كشاند، بلكه سليقه اي تماشاي اين برنامهها را در نهاد مخاطب طلب ميكند، كه از سوي سليقه سازان رسانه اكتساب نموده است.
هم توليدكنندگان برنامههاي تلويزيوني، و هم پدران و مادران خوب ميدانند كه دسترسي كودك به تلويزيون دشوار نيست. نه در قفسه اي قفل شده نگهداري ميشود و نه روشن كردن آن براي كودكان دشوار است. متاسفانه اين واقعيت نشان از بي اعتنايي جامعه به كودك و شرايط جسمي و روحي او دارد.
در يك جمع بندي كلي ميشود گفت كه تلويزيون و راديو، ديوارههاي حائل ميان جهان كودك و دنياي بزرگسالان را از ميان برداشته است. و اين، از سه راه مرتبط به هم صورت ميگيرد، نخست آن كه درك و فهم پيام آنها نيازي به راهنما ندارد، دوم اين كه نه عنصر تفكر و نه حالت جسمي خاصي را نظير ساكت و مرتب نشستن در كلاس درس- طلب نمي كنند و بالاخره سوم آن كه هيچ گونه درجه بندي و تقسيم بندي ويژه اي براي تماشاچيان خود در نظر ندارد.
در اين بررسي، تلويزيون جايگاه ويژه تري دارد. در كنار و در ارتباط با ديگر رسانههاي ارتباط جمعي الكترونيكي- كه پيوندي با كتاب و ادبيات مكتوب ندارند- تلويزيون شرايطي را پديد آورده است كه به دوران قبل از ظهور ماشين چاپ كاملا شبيه و يكسان ميباشد. همه ما به لحاظ ساختار جسمي و بيولوژيك يكسان هستيم، قادريم تصاوير را ديده و با شنيدن عبارات و جملات مربوط به آن، با آن پيوند برقرار سازيم. اطلاعات و پيامهائي كه تلويزيون ارسال ميكند، براي همه يكسان است. رمزي و رازي و ماجرائي و پيامي نيست كه در پرده اسرار بماند و يا فقط به سمع و نظر تماشاچي ويژه اي برسد. و ناگفته پيداست، اگر رمز و رازي از زندگي و جهان بزرگ ترها، براي كودكان و نوجوانان وجود نداشته باشد، مقوله اي به نام طفوليت يا كودكي ديگر موضوعيت نخواهد داشت.
اما چاره چيست؟! تلويزيون داراي تكنيكي است كه ورود همه كس را به ميدان خود ممكن ساخته است. هيچ تجربه قبلي و هيچ اندوخته علمي و تئوري و فني و مالي و هيچ گونه قدرت و توان و دانش خاصي را طلب نمي كند. هم خردسال شش ساله و هم انسان شصت ساله، شرايط لازم را براي بهره بردن از هر آنچه عرضه ميشود دارا ميباشند. حتي زبان تلويزيون و نوع ارائه و بيان مطالب، محدوديتي ارائه نمي كند. در زبان گفتاري ميتوانيم حروف يا كلماتي را طوري زمزمه كنيم كه كودك حاضر در محفل توان فهم آن را نداشته باشد. و يا از عبارات و لغاتي استفاده كنيم كه از حوزه تصور و درك خردسال به دور باشد. اما زبان تلويزيون و صحنههاي آن واضح، گويا و از هرگونه پيچيدگي به دور است. هر آن چه كه بر روي صفحه ظاهر ميشود در معرض ديد كودك قرار دارد و آن هم با وضوح كامل.
هيچ گونه محدوديتي و هيچ گونه انحصاري در دانستن و مطلع شدن، در تلويزيون وجود ندارد؛ و اين مهم ترين تفاوت بارز ميان كودك در سنين كودكي و جهان بزرگسالان، از ميان برداشته شده است. نه تنها كودك در سنين كودكي يا بزرگسالي در جهان بزرگسالان، كه اصولا هر گروه و دسته اي از اجتماع، به دليل برخورداري از نوعي دانش انحصاري، از ديگران متمايز ميباشند. اگر همه افراد ميدانستند، آنچه را كه يك وكيل دعاوي ميداند، ديگر وكيل و وكالت معني نداشت. اگر دانش آموز هر آنچه را كه معلم او ميداند، ميدانست. ديگر تفاوتي ميان معلم و شاگرد وجود نداشت؛ همچنين اگر دانش آموزان سال پنجم ابتدائي، هر آنچه را كه دانش آموزان سال دوم يا سوم راهنمائي ميدانند، بداند، ديگر چه ضرورتي براي درجه بندي كلاسهاي درس وجود دارد.
با عنايت به اين نكات و رجوعي دوباره به آماري كه در ابتداي اين مطلب ارائه شد، تفكيك گروههاي سني و دستههاي مخاطبان برنامههاي مختلف تلويزيوني، به نحوي كه اين تقسيم بندي از سوي گيرنده پيام هم قابل درك باشد، بيش از هر زمان ديگري ضروري مينمايد. از سوي ديگر، اطلاع رساني و آگاه سازي والدين از پيامدهاي استفاده بدون نظارت كودكان و نوجوانان، به موازات طرحهاي محدودكننده تماشاگران، به شكل قابل توجهي در خور توجه است. هر چند شاهد پذيرفته شدن اين سيكل آزاردهنده در جامعه هستيم كه استفاده كودكان و نوجوانان از تلويزيون تا تماشاي آخرين برنامههاي شامگاهي ادامه دارد و تا والدين خود را به سمت اتاقهاي خود بدرقه نكنند و آنها را نخوابانند، خود به خواب نمي روند.
در اينجا باز لزوم هم انديشي ميان اساتيد و نخبگان دانشگاه، سياستگزاران رسانه و منتقدان حوزه كودك و رسانه به شدت احساس ميشود.
اهداف تحقيق:
مجموعه اهداف هر تحقيق زمينه ساز ايجاد نحوه تفكر به آن موضوع است و مشخص شدن اين اهداف به محقق در جهت تعيين مراحل و شيوه عمل كمك شاياني مينمايد بر اين اساس اهداف تحقيق حاضر به شرح زير است:
1. بررسي نقش رسانههاي گروهي بر رفتار فردي و اجتماعي كودكان
2. بررسي ميزان تاثير رسانهها بالاخص تلويزيون بر يادگيري كودكان
3. شناخت پيامدهاي منفي تلويزيون در زندگي كودكان
4. ارائه راهكارهاي مطلوب جهت كاهش اثرات وابستگي كودكان به تلويزيون
فرضيات تحقيق:
1. سن و جنس كودكان بر نحوه استفاده و تمايل كودكان به تماشاي تلويزيون موثر است.
2. كودكان داراي توانايي ذهني بالاتر، بيش از ساير كودكان به تماشاي تلويزيون علاقهمندند.
3. كيفيت روابط عاطفي و خانوادگي كودكان بر ميزان استفاده آنها از تلويزيون موثر است.
روش تحقيق:
در اين تحقيق از روش اسنادي و بهره گيري از منابع كتابخانه اي و اينترنتي استفاده شده است.
فهرست مطالب
پيشگفتار: 1
مقدمه: 3
فصل اول : مباني نظري تحقيق 7
بيان مساله واهميت موضوع تحقيق: 8
اهداف تحقيق: 12
فرضيات تحقيق: 13
روش تحقيق: 13
فصل دوم: رسانه چيست و چه تواناييهايي دارد؟ 14
ارتباط جمعي- تاريخچه رسانههاي جمعي 15
كاركرد رسانههاي جمعي 21
وظيفه رسانه چيست؟ 28
قدرت تأثير رسانههاي جمعي 29
فصل سوم: جهان جديد تلويزيون 33
يك كودك چه وقت استفاده از تلويزيون را شروع ميكند؟ 34
كودك چه مقدار وقت صرف تلويزيون ميكند؟ 41
چه كساني بيننده پروپا قرص هستند؟ 46
توضيحي درباره ساير رسانهها 49
استفاده كودكان از رسانهها در سنين مختلف: 50
كودكان چه چيزهايي را ميبينند؟ 52
برخي معيارهاي پيش بيني سليقه كودكان در مورد تلويزيون 56
كودكان درباره تلويزيون چگونه فكر ميكنند؟ 60
وجهه تلويزيون : 61
آيا تلويزيون در نظر كودكان شگفت انگيز است؟ 63
بچهها دوست دارند شاهد چه تغييراتي در تلويزيون باشند ؟ 64
والدين دوست دارند شاهد چه تغييراتي باشند ؟ 66
چرا كودك از تلويزيون استفاده ميكند؟ 68
عملكرد تلويزيون: 75
چرا ما داراي رسانههاي جمعي هستيم ؟ 77
نيازهاي ويژه كودكان كه تلويزيون آنها را برآورده ميكند ، كدامند ؟ 79
محتواي خيال: 81
محتواي واقعيت 82
تلويزيون به عنوان خيال 83
آيا تلويزيون مانعي بر سرا راه مسائل زندگي است؟ 85
تلويزيون به عنوان واقعيت 86
دو جهان 89
اهميت خيال 91
فصل چهارم: يادگيري از تلويزيون 92
چگونگي يادگيري از تلويزيون 93
موارد يادگيري اتفاقي 95
ميزان هوش و رفتار كودك در ارتباط با برنامههاي تلويزيون 100
چه آموزشي را بايد انتظار داشته باشيم؟ 103
تلويزيون در مدرسه 108
چگونگي اكتساب در كودكان 113
مقايسه 115
فصل پنجم: تاثيرات جسمي و رواني تلويزيون بر كودكان 119
الگوي تأثير- رسانه: 120
تلويزيون به كودكان چه ميدهد؟ 120
الگوي تأثير- كودك 127
الگوي تأثير- تعامل 130
ديگر ويژگيهاي تعامل 133
اثرات فيزيكي تلويزيون بر كودكان 135
آيا تلويزيون بر بينايي كودكان اثر بدي دارد؟ 136
آيا تلويزيون كودكان را خواب آلود و خسته به مدرسه ميفرستد؟ 137
اثرات عاطفي تلويزيون بركودكان 138
اثرات شناختي تلويزيون بر كودكان 141
آيا تلويزيون حاوي تصوير غير دقيقي از زندگي بزرگسالان است؟ 141
آيا تلويزيون موجب بزرگسالي زود رس ميشود ؟ 143
اثرات رفتاري 145
آيا تلويزيون كودكان را منفعل ميكند؟ 147
آيا خشونت ارائه شده در تلويزيون، آموزش خشونت ميدهد؟ 153
نتيجه گيري : 157
پيامدهاي منفي تلويزيون: 157
فصل ششم: اينترنت رسانه جديد قرن بيستم 160
اينترنت چيست؟ 162
فوايد اينترنت براي كودكان: 163
خطرات اينترنت : 164
سودجويان از اينترنت براي به دام انداختن كودكان استفاده ميكنند: 164
مطالب نامناسب و غير مجاز در اينترنت : 164
ارتكاب جرايم: بمبها، مواد مخدر، دزدي و شخصيتهاي غير واقعي 164
تهاجم به حريم خصوصي : 165
چگونگي اجتناب و كاهش خطراتي كه كودكان در ايترنت با آن مواجهند: 165
نتيجه گيري و آزمون فرضيات: 166
منابع مآخذ: 170
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]